کایل پس از بیدار شدن استعداد کمش در مقایسه با بچههای همسن خود، مورد تمسخر و تحقیر دیگران قرار گرفت. به همین دلیل سختکوشی و تلاش را رها کرد. او میدانست در دنیای پر خطری که قویها جولان میدادند کاری از او بر نمیآید.
«وقتی پتانسیل من کمه، چه فایدهای دارد که اینقدر سخت کار کنم؟»
یک روز برادرش به او پیشنهاد داد تا در آزمون آکادمی سلطنتی شرکت کند تا کایل بتواند کمی تجربه کسب کند. کایل ماتومبهوت شده بود، باور نمیکرد که برادرش از او میخواهد چنین کاری انجام بدهد!! او میدانست که هیچ راهی وجود ندارد که بتواند آزمون یکی از بزرگترین آکادمیهای پادشاهی را پشت سر بگذارد. با این وجود، حتی پس از اینکه کایل میدانست هرگز نمیتواند در این آزمون موفق شود، تصمیم گرفت آن را فقط برای خانوادهاش انجام دهد. [هر هفته 1 یا 2 قسمت منتشر میشود]