پرنسس والرین به خاطر نیرو و موجود درونش
از سرزمین شمالی به جنوبی ترین قلمرو امپراطوری تبعید می شود.
با شورش دختری به نام ناسودا به خاطر قتل و اعدام پدرش به وسیله یک توطئه برای پس گرفتن قلمرو او و انتقام، والرین تصمیم به پشتیبانی از او می گیرد و در مقابل امپراطوری می ایستد.
لرد دیفِرل با فرنیک و موردور، اقدام به ربودن یکی از الف ها و دیگری انسان و شکارچی می کند.
پس از موفیقت، آن دو به خاطر طلسم مجبور می شوند اژدها سوار ها را احیا کنند.
حوادث با سرعت پیش می روند و با درخواست کمک لرد دیفرل از والرین ملکه قلعه و سرزمین فارالان و صاحب اژدهای بزرگ، او رسما وارد جنگ با امپراطوری و خانواده خودش می شود. جنگ بزرگ دیگری میان سرزمین میانه و شمالی در می گیرد. امپراطوری آماده مقابله و حمله ی سراسری به سرزمین میانه می شود.
اما والرین این بار می خواهد گذشته و آدم هایش را برای همیشه محو کند.