🌑 کسی ما را نمیبیند
جلد اول از مجموعهی تبار سایهها
ماشینی که خاموش نمیشود...
جادهای که به نقشهها تعلق ندارد...
و زنی که قرار بود فراموش کند، نه اینکه فراموش شود.
وقتی فیبی و دوستانش پا به قلب یک جنگل نفرینشده میگذارند،
همهچیز از کنترل خارج میشود.
واقعیت میلرزد، زمان میمیرد، و چشمهایی در تاریکی بیدار میشوند.
او دیگر تنها یک زن نیست.
او حالا چیزیست که نباید وجود داشته باشد...