در جهانی که توسط دو نیروی خیر و شر ،به نام های ماریا،خالق خوبی ها و تاریکی،خالق بدی ها کنترل می شود؛پسری متولد می شود که پیشگویی شده بود،در جبه شر می جنگد و جهان را به نابودی می کشد؛چون پدر آن پسر از این موضوع مطلع شد که پسرش همان فرد پیشگویی است،پسرش را به دست چهار عابد سپرد تا آن را به قتل برسانند و از اتفاقی که قرار بود در آینده رخ دهد،جلوگیری شود.عابدان پسر را برداشتند و به جایی دور بردند تا آن را به قتل برسانند،اما پسر توسط یک کلاغ بزرگ نجات پیدا کرد؛کلاغ که منجی پسر بود،او را به دست خانواده ای دیگر سپرد تا در آن خانواده زندگی و رشد کند...