اون قلب یخی داره... اما برای اون دنیارو به آتیش میکشه.
الکس ولکوف، شیطانی که چهره فرشته داره و گذشته ای نفرین شده که نمیتونه ازش فرار کنه.
تحت تأثیر یک تراژدی که بیشتر عمرش اونو درگیر کرده و تالش های بی رحمانش برای موفقیت و
انتقام، جای کمی برای مسائل قلبی باقی گذاشته.
اما وقتی مجبور میشه از خواهر بهترین دوستش مراقبت کنه.
چیزی تو سینش احساس میکنه.
یک شکاف....
یک ذوب شدن...
یک آتش...
آتشی که میتونه دنیای اونو همونطور که میدونست به پایان برسونه.
آوا چن،یک روح آزاده، که تو دام کابوس های دوران کودکیش که نمیتونه به یادشون بیاره گیر
افتاده.
اما با وجود گذشته شکستش،اون هرگز از دیدن زیبایی های دنیا دست برنداشت...از جمله قلب
یخ زده مردی که اون نباید بخواد.
بهترین دوستِ برادرش...
همسایش....
نجات دهنده و سقوطش....
عشق اونا عشقیه که هرگز قرار نبود اتفاق بیفته.
اما وقتی اتفاق بیفته، رازهایی رو آشکار می کنه که میتونه هر دوی اونارو نابود کنه ... و هر
چیزیو که دوست دارن