**نجواهای ستارگان دور**
در گوشهای آرام از شهر آئوموری، کائده، یک هنرمند جوان و درونگرا، زیر سایه درخت افسانهای گیلاس به دنبال آرامش است. گذشتهای پر از غم و تنهایی، او را در حصار افکارش نگه داشته است. اما در جشنواره بهاری، دختری با موهای نقرهای و نگاهی که گویی از دنیایی دیگر است، مسیر زندگیاش را تغییر میدهد. وقتی کائده او را از غرق شدن در رودخانه نجات میدهد، دختر نام او را میداند و از جستوجوی طولانیاش در میان ستارگان برای یافتن او میگوید.
این داستان ترکیبی از عشق، غم، و اسراری ماورایی است که نشان میدهد چگونه قلبهای شکسته میتوانند در میان درد و دوری، به هم پیوند بخورند. **نجواهای ستارگان دور** روایت سفر احساسی دو روح است که سرنوشتشان فراتر از مرزهای زمان و مکان به هم گره خورده است.