بردیا که چند ماهی است از پدر خود خبری ندارد به کمک متین پسرعموی خود به دنبال سرنخها میافتد تا پدرش را بیابد. بعد از تغییر مدرسهی خود با یکی از همگروههای قدیمی پدر خود آشنا میشود و متوجه میشود پدرش به ماموریتی مخفی رفته.
بردیا و متین به همراه نیروهایی که در این مسیر به دست میآورند از دریچهای وارد دنیایی افسانهای میشوند. دنیایی که پدر بردیا، بهرام چوبین، در آنجا مشغول نبرد با اهریمنانی هست که قصد داشتند به دنیای انسانها وارد شوند. بردیا و متین با دیدن بهرام متوجه قدرت جدیدی میشوند که...