ذرمینه دختر جوان قبیله الکین ها دنبال کار های بود که همیشه راه های را جلوی پایش قرار میداد کا فراتر از حد توان خودش بود برای همین که مرسل دوستش همیشه در ظاهر کمک میکرد راه آنها طولانی بود اما زندگی کوتاه برای همین همیشه رویابافی میکرد اما نمیدانست سرنوشت برایش چیزی بهتری رقم زده برای همین همراه اون شده بود تا باهم این جنگ را تمام کند هردوی آنها فکر میکردن که تنها راهی شدن اما....