با باز کردن چشمانش با دنیای عجیبی روبه رو شد میدانست آنجا همان زمان و مکانی نبود که تا لحظات پیش پاهاش در آنجا قرار داشت
اما ن لباس هایش تغییری کرده بود نه قیافهاش ولی با اسم عجیبی اورا صدا میزدند
"جغدگر"
من یک جغدگرم؟ یعنی همان جادوگر؟
ولی من که جادو بلد نیستم تنها چیزی که استعدادش را داشتهام تا الان دزدی بوده
یعنی میتوانم به کمک دزدی همان جغدگری که میگویند باشم در آن صورت سرم به پای دار است