در نیمه شبی در کوچه ای تاریک و ترسناک قاتلی خطرناک کمین کرده بود که دختر وارد کوچه میشود و قاتل دختر را طئمه خود قرار میدهد و کم کم نزدیکش میشود که.....
قاتل: طئمه ی خوبی بود دختری تنها و ضعیف اگر که بمیرد کسی به دنبالش نمیاد کم کم نزدیکش شدم و چاقومو در اوردم که ناگهان با درد شدیدی دیگه چیزی یادم نمیومد که وقتی.....
فکر کنید در نیمه شبی قاتل سریالی طئمه ی خود را انتخاب میکنم قافل از اینکه طئمه هم ی قاتل سریالی است.