"من باید در خانه می ماندم و بازی میکردم هعی" این آخرین فکری بود که پس از برخورد با ماشین داشتم.در کمال تعجب به جای اینکه ری پس از مرگ، خود را در مقابل دروازه دوزخ بیابد، متوجه شد که به دنیای دیگری منتقل شده است. دنیایی که ری به آن فرستاده شده بود، دنیای آرورا نام داشت، دنیایی که در آن می توانید از انواع مهارت ها، جادو و حتی کلاس های قدرتی استفاده کنید.
ری خود را در بدن پسر جوانی به نام ایوان یافت که پس از فعال شدن توانایی هایش در چهارده سالگی در یک آکادمی مخصوص شکارچیان درس می خواند.
در ابتدا، ری خوشحال بود که به بدن شخصی منتقل شده است که توانایی خود را فعال کرده است و می تواند از جادو هایی که همیشه آرزویش را داشته استفاده کند. اما زمانی که ری خاطرات ایوان را مرور کرد، سرانجام متوجه شد که همه چیز به آن سادگی که او انتظارش را دارد نیست. ایوان بدن منحصر به فردی دارد که به او اجازه نمی دهد مانند سایر افراد قدرت خود را افزایش دهد، زیرا ایوان به دلیل بدن منحصر به فرد بی فایده اش، ضعیف ترین شکارچی در کل آکادمی بود. و این حتی همه چیز نبود. ری پس از مرور خاطرات ایوان با صدایی افسرده گفت:می دانم که بدون خرید بلیط وارد این بدن شدم اما آیا این زیادی نامردی نیست؟
آیا ری می تواند در این دنیای جدید زنده بماند؟ آیا فیزیک بدن جدید او واقعاً بی فایده است؟ به ری در ماجراجویی خود بپیوندید تا متوجه شوید.